×
وحشی بافقی » ناظر و منظور » رفتن شاهزاده منظور به شکار و باز را بر کبک انداختن و شام فراق ناظر را به صبح وصال مبدل ساختن
پر از خونش دو چشم ناغنوده
چو اخگرها ز خاکستر نموده
وحشی بافقی » ناظر و منظور » عروس خیال از حجلهٔ اندیشه برون آوردن و او را در نظر ناظران جلوه دادن در تعریف بزمگاه سرور و صفت دامادی منظور
عروس گل نقاب از رخ گشوده
رخ از زنگار گون برقع نموده
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۵ - در ستایش پنهان نمودن راز نهانی که آسایش دو جهانیست
بر آزادگان نبود ستوده
که بندی دل به کس ناآزموده
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - داستان سرکوبی و قتل ججهار سنکهه بندئله به سرداری اورنگ زیب پسر شاه جهان که بعد از وی بسلطنت نشست
سپاهی یکدل و رزم آزموده
چو نون اندر میان جنگ بوده
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - داستان سرکوبی و قتل ججهار سنکهه بندئله به سرداری اورنگ زیب پسر شاه جهان که بعد از وی بسلطنت نشست
چنان دهقان در نفعش گشوده
که گر جو کاشته گندم دروده
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
خرابی بر دلش نوعی فزوده
که گویی ظالمی را خانه بوده
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۷ - اوصاف دلربایی باغ فرحبخش
مگر فواره سر بر اوج سوده
نگاری ساعد سیمین نموده
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۶ - روان شدن هنونت با جمع میمونان و رفتن در غار و یافتن سوم برتهارا
سخن گفت و در حیرت گشوده
به یک حیرت دو صد حیرت فزوده
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۰۸ - در وصف شب تیره و جاسوسی گرفتن رام از افواه مردم شهر در باب پاکی سیتا
به شب انگشت گر دوکان گشوده
نهاد انگشت بر هم توده توده
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۵ - حکایت
سپهر افکنده در آفاق دوده
زمین بر سطح گردون قیر سوده
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر
و یا خود آتش نمرود بوده
براهیم این زمان در وی غنوده
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - سی لحن موسیقی
نخست «آرایش خورشید» بوده
دوم «آیین جمشید» ستوده
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰۴ - آقای بهمنی یکی از شعرای گستاخ
به یزدان بهمنی گستاخ بوده
جوابی اخگرش نیکو سروده