گنجور

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

از هستی خود چو نیست گشتی

از جمله حجابها گذشتی

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

از هستی خود چو نیست گشتی

از جمله حجابها گذشتی

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

از هستی خود چو نیست گشتی

از جمله حجابها گذشتی

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

از هستی خود چو نیست گشتی

از جمله حجابها گذشتی

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

از هستی خود چو نیست گشتی

از جمله حجابها گذشتی

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

از هستی خود چو نیست گشتی

از جمله حجابها گذشتی

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

از هستی خود چو نیست گشتی

از جمله حجابها گذشتی

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

از هستی خود چو نیست گشتی

از جمله حجابها گذشتی

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

از هستی خود چو نیست گشتی

از جمله حجابها گذشتی

اسیری لاهیجی
 

نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۴ - صفت شب و سبب آغاز این خجسته داستان

 

در آمد از درم هد هد سرشتی

چه هدهد بلکه طاووس بهشتی

نوعی خبوشانی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر

 

ندادی سبزه اش گر راه کشتی

زآبش هیچکس آگه نگشتی

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر

 

خیابانها در آب از راه کشتی

نمایان همچو انهار بهشتی

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

رهی بر این چنین کوه درشتی

به هم پیچیده مار و سنگ پشتی

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

به دستش خوشه از خرم سرشتی

چو سبحه در کف حور بهشتی

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

سپهرش خوانده دریای بهشتی

ازان سویش کشدیه تیر کشتی

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر

 

به همراهی آن مرغ بهشتی

گرفته پر ز تیر خویش کشتی

سلیم تهرانی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۸ - انداختن اندرجت کمند را که برمها داده بود

 

خیالش گر به چشم اندر گذشتی

نگه را، دیده زندانخانه گشتی

ملا مسیح
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
sunny dark_mode