عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۹ - و ایضاً در اسرار شیطان فرماید
من اندر گوی تو حیران و مستم
اگرچه خویشتن کلّی شکستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۴ - در معنی و هو معکم اینما کنتم و حقیقت کل فرماید
چرا تنها همی گوئی که هستم
که با تو در درون جان نشستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۶ - در خطاب کردن با دل در اعیان کل و گذرکردن از تقلید فرماید
ز وصفت واله و شیدا شدستم
ز جام عشق تو حیران و مستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۴ - در تجلی جلال و ناپدید شدن اشیاء فرماید
مرا جویا و من خود جمله هستم
بسی آوردم و اینجا شکستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۰ - در خطاب کردن با روح القدس و فضایل آن گفتن و عجز و مسکینی آوردن و تسلیم شدن در همه احوال فرماید
بده جامی اگرچه هست هستم
بیک جامی دگر ای دوست رستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
مرا کردی طلب پیوسته مستم
درون جان و دل پیوسته هستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
ندیدم گرچه بسیاری بجستم
از آن اینجایگه فارغ نشستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
ز دیدارت چنان حیران و مستم
که جامت اوفتاد اینجا زدستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۹ - در التماس کردن فناء کل حضرت سلطان العارفین از شیخ حسین منصور قدّس اللّه روحهما فرماید
بسی سالست تا اینجا نشستم
بت صورت بمعنی برشکستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
ز صورت بت در این دیرم که هستم
دمادم این بت صورت شکستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۴ - در حکایت پاکبازی و طلب کردن حقیقت ذات و آوازدادن هاتف آن طالب را فرماید
چراچندین که در بند تو هستم
بزیر بار محنت مانده پستم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۲ - در ترک صفت صورت و یکتا بودن فرماید
چنان مستغرقِ رازِ الستم
که اینجاگه صدف در هم شکستم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
ز دیدارت چنان مستم که مستم
که چرخ دهر طلسم اینجا شکستم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در عین ذات وصفات وقدرت و قوّت اسرار الهی فرماید
چو منصور تو من دیوانه هستم
که از خمخانهٔ ذات تو مستم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
شکستم سوزن و رشته گسستم
حقیقت نیست گشتم تا که هستم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
زهستی گرد تو یک پرده بستم
ابا تو اندر این خلوت نشستم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
حقیقت آنچه میگویم که هستم
کنون در آخرش بت میپرستم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
بده جامی که خود مست الستم
ولی ایجایگه من نیمه مستم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
کف خاکم حقیقت هر چه هستم
که از دیدار و رخسار تو مستم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
من آن سیمرغ قاف قرب هستم
که بر منقار قاف اینجا شکستم