عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۹) حکایت در ذمّ دنیا
چنین گفت او که مالی کان نباشد
که گر باشد به جز تاوان نباشد
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۶) حکایت ایّوب پیغامبر
که چون آن لطف از پیشان نباشد
جهانی درد را درمان نباشد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۴ - پرسیدن عبدالسلام ازخضر از سرّ منصور
همه اسرار او پنهان نباشد
سخن با عاشقان درجان نباشد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۶ - سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص
ترا چون زهرهٔ مردان نباشد
طلسمی دانمت کان جان نباشد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۰ - در توحید صرف و بقای کل فرماید
خدا شد تا خدا در جان نباشد
نمود بود او اعیان نباشد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۰ - در عریانی و بی روئی آدم علیه السّلام گوید و ملامت کردن حضرت جبرئیل علیه السلام مر او را در خوردن گندم فرماید
کنون این درد را درمان نباشد
که کار حق چنین آسان نباشد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
ترا تا نفس باشد آن نباشد
ترا تا نفس در فرمان نباشد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در عین ذات وصفات وقدرت و قوّت اسرار الهی فرماید
همه من باشم و جانان نباشد
بدین صورت مر این آسان نباشد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۵ - در صفات آیینۀ دل و کشف اسرار حقیقت در نمود صور فرماید
ترا تا پوست باشد آن نباشد
مهت در ابر شد رخشان نباشد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۵ - در صفات آیینۀ دل و کشف اسرار حقیقت در نمود صور فرماید
بجز خورشید می تابان نباشد
ندیدی این ترا تا آن نباشد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۸
دل ما را شکیب از جان نباشد
ور از جان باشد، از جانان نباشد
مرا دشوار ازو باشد صبوری
ز جانان دل صبور آسان نباشد
نباشد ناله عیب از دردمندی
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۹
وفا در نیکوان چندان نباشد
ترا خود هیچ بویی زان نباشد
مرا گویید منگر در جوانان
که خوبی جز بلای جان نباشد
نظر در روی تو خود کرده ام من
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١٠ - مثنوی دیگر
چه خوش بزمی که جز جانان نباشد
درین محرم بغیر از جان نباشد
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۴ - رفتن جمشید به اقامتگاه خورشید
دو درج لعل کان در کان نباشد
دو عقد دُر که در عمان نباشد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۹ - پشیمان شدن شیرین و رفتن عقب خسرو و مجلس نهادن
گهی گفتی خود این آسان نباشد
ولی خود کرده را درمان نباشد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۵ - نامه نوشتن پیغمبر صلی الله علیه و سلم به پرویز
چو خود کردم، مرا تاوان نباشد
بلی خود کرده را درمان نباشد
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۸ - رسول فرستادن شمع نور را بسوی پروانه
که گر روی تو پشتیبان نباشد
فروغ کار من چندان نباشد
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶
کسی کورا غم جانان نباشد
همان بهتر که اورا جان نباشد
ببزم وصل جانان ره کسی برد
که در قید جهان و جان نباشد
بعشقت کافر آمد هرکه او را
[...]