×
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
حقیقت چون ز باطن کاردان شد
عیان ظاهرش آخر عیان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۰ - سؤال کردن صاحب راز از شیخ عطّار قدّس سرّه
چرااندیشه کرد و ناتوان شد
در اینجاگاه رسوای جهان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
حقیقت دید در وی بی نشان شد
حقیقت جان دراینجا جان جان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۶ - حکایت در وقت پیر گوید
دوئی برخاست تا یکی عیان شد
حقیقت در یکی او جان جان شد