گنجور

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح دو بیت از مثنوی

 

به زیر پرده هر ذره پنهان

جمال جان‌فزای روی جانان

چو برخیزد تو را این پرده از پیش

نمانَد نیز حکم مذهب و کیش

من و تو چون نمانَد در میانه

[...]

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح دو بیت از مثنوی

 

وجود اندر کمال خویش ساری است

تعیّن‌ها اموری اعتباری است

امور اعتباری نیست موجود

عدد بسیار، یک چیز است معدود

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح دو بیت از مثنوی

 

ازل عین ابد افتاده با هم

نزول عیسی و ایجاد آدم

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح دو بیت از مثنوی

 

از این تا آن بسی فرق است زنهار

به نادانی مکن خود را گرفتار

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح دو بیت از مثنوی

 

ز من جان پدر این پند بپذیر

برو دامان صاحب‌دولتی گیر

که قطره تا صدف را در نیابد

نگردد گوهر و روشن نتابد

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح دو بیت از مثنوی

 

کس مرد تمام تمام است کز تمامی

کند با خواجگی کار غلامی

پس آنگاهی که ببرید او مسافت

نهد حق بر سرش تاج خلافت

بقایی یابد او بعد از فنا باز

[...]

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از عطار

 

خیال از پیش برخیزد به یکبار

نماند غیر حق در دار دیار

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از عطار

 

من و تو چون نماند در میانه

چه مسجد چه کنش چه دیرخانه

نمود وهمی از هستی جدا کن

نه‌ای بیگانه خود را آشنا کن

به اصل خویش راجع گشت اشیا

[...]

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرحی بر یک رباعی عرفانی‏

 

اگر مطلق شوی مطلق بینی

مقید جز مقیدبین نباشد

اسیری لاهیجی
 
 
sunny dark_mode