گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی امیرالمؤمنین علی علیه السلام » شمارهٔ ۶ - فی رثاء امیرالمؤمنین علیه السلام

 

خم گردون دون لبریز خونست

بکام باده نوشان واژگونست

نصیب هر که باشد قربش افزون

از این مینای غم جامی فزونست

حریف مجلس صهبای بیچون

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۵ - أیضاً فی رثائه علیه السلام عن لسان امه

 

لسان حال لیلای جگر خون

عقول ما سوی را کرده مجنون

بیا بلبل که تا با هم بنالیم

که ما هجران کش و شورید حالیم

ز تو گل رفت وز ما گلعذاری

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

خوشست از دوست گر لطفست و گر قهر

به از شهد است از دست بتان زهر

عروس عشق را در سنت عشق

بود جان گرامی کمترین مهر

ز آشوب رخت ای یار سرمست

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

اگر روزانه باشد یا شبانه

ندارم جز نوای عاشقانه

پی دیدار رویش بخت بستم

نه صاحب خانه را دیدم نه خانه

نهادم سر به صحرا همچو مجنون

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مثنوی

 

بیا ای بلبل خوش لهجۀ من

بیا ای روح بخش مهجۀ من

سخن گوی از گل و از عشوۀ گل

نوائی زن بیاد بوی سنبل

حدیث حسن لیلای قدم گوی

[...]

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode