گنجور

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۶

 

توان نان خورد اگر دندان نباشد

مصیبت آن بود که نان نباشد

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۱

 

چه داند خوابناک مست مخمور

که شب را چون به روز آورد رنجور

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۲

 

دو عاشق را به هم بهتر بود روز

دو هیزم را به هم خوشتر بود سوز

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۸

 

به کین دشمنان باطل میندیش

که این حیفست ظاهر بر تن خویش

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۷

 

دلت خوش باد و چشم از بخت روشن

به کام دوستان و رغم دشمن

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۰

 

الهی عاقبت محمود گردان

به حق صالحان و نیکمردان

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۵

 

اگر بریان کند بهرام، گوری

نه چون پای ملخ باشد ز موری

سعدی
 
 
sunny dark_mode