گنجور

امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

دلم را یاری از یاری ندیدم

غمم را هیچ غمخواری ندیدم

به قاف عشق بر سیمرغ شادی

اگر دیدی تو من باری ندیدم

امید راحتی اندر که بندم

[...]

امیر معزی
 
 
sunny dark_mode