گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح ابونصر مملان

 

اگر باران نباشد در بهاران

سرشگ و آه من بس باد و باران

جهان را بس بود نالیدن من

اگر بلبل ننالد در بهاران

سحرگه بانگ من بشنو ز مطرب

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - فی المدیحه

 

چه سرو است این میان بزم نازان

چه مشگست این بگرد ماه تابان

یکی خورده است گوئی آب وصلت

یکی دیده است گوئی درد هجران

بلای دل رخ و زلفین دلبر

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - فی المدیحه

 

مرا هجران آن آهوی آمو

همی دارد چو بچه مرده آهو

زمانی روی کرده جفت آرنج

زمانی دست کرده جفت زانو

ز درد اندر دوان آنکو بآنکو

[...]

قطران تبریزی
 
 
sunny dark_mode