گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱

 

به راه دین نبی رفت ازان نمی‌یاریم

که راه با خطر و ما ضعیف و بی‌یاریم

چو روز دزد ره ما گرفت اگر به سفر

بجز به شب نرویم، ای پسر، سزاواریم

ازین به سان ستاره به روز پنهانیم

[...]

ناصرخسرو
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷۰

 

ز میوه گرچه درین بوستان سبکباریم

همان چو سرو به آزادگی گرفتاریم

زمین مرده شد از نوبهار زنده و ما

به خواب بیخبری همچو نقش دیواریم

هزار پرده دل ما ز شب سیاهترست

[...]

صائب تبریزی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

سخن پدیدکند کز من و تومردم کیست

که بی سخن تو ومن هردونقش دیواریم

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode