گنجور

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۷

 

به روی یار نیفتد مرا نظر هرگز

که تازه آرزویی در دلم گذر نکند

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۱

 

دلم چگونه تسلّی شود به آمدنی

که با خود از پی رفتن، بهانه‌ها دارد

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۶ - از قصیده‌ای در مدح جلال الدّین اکبر

 

چه احتیاج سوال است خلق عهد ترا

که هر گدا شده قارون ز کثرت زر و مال

ولی تو با طلب سایلان خوشی چندان

که بر سبیل خوشامد کنند از تو سوال

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۲

 

ز تربتی که درو کشتهٔ محبت توست

عجب نباشد اگر بوی جان رسد به مشام

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۳

 

چنان گداختم از آتش غمت که اجل

مرا نیافت شب هجر، تا ننالیدم

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۰

 

چنان ز هجر تو عمرم به ناخوشی گذرد

که دشمنان همه خواهند زندگانی من!

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۹

 

ز بس که ساده‌دلم، چون تو گرم پیش آیی

گمان برم که مگر مهربان من شده‌ای

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۳

 

ز اضطراب دلم رشک می‌شود ظاهر

چو پیش غیر، مرا در خیال می‌گذری

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۴

 

مرا به نیم نگه می‌توان تسلّی کرد

هزار حیف که این شیوه را نمی‌دانی

میلی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode