گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۴

 

نسیم زلف تو دل را درون بجنباند

بلاست چشم تو چون تیغ خون بجنباند

چو باد بر سر زلفت رود ز هر جانب

بسا که سلسله های جنون بجنباند

یکی نمی زند و دل همی برد چشمت

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode