گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵۶

 

نه یک دل، ار چه هزار است، آن او دانم

که من کرشمه آن ترک فتنه جو دانم

مرا چو بخت بد است، ار چه صد بلا به سرم

رسد ز یار، نه یاری بود کزو دانم

خوشم ز تو به جفایی، مده فریب وفا

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode