گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷

 

تمام دردم و روی دوا نمی بینم

بچشم خواهش خود توتیا نمی بینم

براه دیدنت از بس نگاه ضبط کنم

دمیکه راه روم پیش پا نمی بینم

اگرچه پرده حیرت غبار چشم منست

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵۵

 

به سرمگی سوی آن خاک پا نمی بینم

به چشم کم طرف توتیا نمی بینم

چه لازم است که خود را سبک کنم چون کاه

چو رنگ جاذبه در کهربا نمی بینم

نسیم صبحم و کارم دریدن جیب است

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode