گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

جنون نمی کند از خویشتن جدا ما را

چه احتیاج به یاران آشنا ما را

اگر چه ساده خیالیم ساده لوح نه ایم

کدام وعده چه دل دیده ای کجا ما را

کشیده تیغ و تغافل گرفته دامانش

[...]

اسیر شهرستانی