×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷۴
اگر کسی متوسل به چاره ساز شود
هم از طبیب و هم از چاره بی نیاز شود
هلال سعی کند در کمال خود غافل
که چون تمام شود بوته گداز شود
دهن به ابر گهربار باز کن که صدف
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲
بود آن روز که چشمم به رخت باز شود
زنگ غمهای دلم آیینهپرداز شود؟!
قدحی از می میخانه چشمت نوشم
پرده شرم به مضراب جنون ساز شود
از بساط رخ تو نرد تماشا ببرم
[...]