گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۰ - وله

 

تبارک الله ای ماه ناصری مآت

به مهر کوش که افکنده ظل الهی ذات

رخ ملک به چنین روز تافت بر ذرات

به سان جلوهٔ مصباح قدس از مشکات

جیحون یزدی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

یکی به مجلس جاوید خبث در عرصات

بهانه جوی به ترک ادای خمس و زکات

صامت بروجردی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

لب تو ریخت چنان آبروی آب حیات

که رخت خویش ز خجلت کشید در ظلمات

من و گذشتن از چون تو دلبری حاشا

تو و نشستن با عاشقی چو من هیهات

نه من وفات ندیدم که همچو من بسیار

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

لب تو ریخت چنان آبروی آب حیات

که رخت خویش ز خجلت کشید در ظلمات

من و گذشتن از چون تو دلبری حاشا

تو و نشستن با عاشقی چو من هیهات

نه من وفات ندیدم که همچو من بسیار

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode