گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰

 

به هجر و وصل دلم الفت و نزاع ندارد

نشاط آمدن و کلفت وداع ندارد

به شهر ما نفروشند جز رضا و محبت

کسی دکان نگشاید که این متاع ندارد

بر آن فراز که من می کنم عروج مقامی است

[...]

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در تولد یکی از دختران و مدح حضرت زهرا (ع)

 

گذشت کوکبه ام از فلک که زهره برآمد

زیاده گشت صفا خانه روبم از سفر آمد

بر آستان ثنایم نثار یمن قدم شد

سعادت و شرف مشتری که بر اثر آمد

سزد که سلسله زرین کند چو زهره و پرچین؟

[...]

نظیری نیشابوری