گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

گر چون مسیح از لطف او بر اوج افلاکیم ما

یک ذره خاکیم از زمین آخر همان خاکیم ما

با آن گل گلزار جان کس نام خود گل چون نهد

حاشا که گوییم این سخن یک مشت خاشاکیم ما

از پرتو شمع ازل گر زنده شد جان چون شرر

[...]

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode