×
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۵
کردم چه از لا رخ سوی الا
دیدم مبین خود را در اسما
دادم چو ساقی آنجام باقی
از پای تا سرگشتم همه لا
نا اسم و رسمی نه وضع و شکلی
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۳
این عکس ساقیست در جام ساطع
یا گشته مهری از باده طالع
تا سوزدم جان آمد بجولان
آتش عنانی چون برق لامع
زلفت که جمعی کرده پریشان
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲۰
ای ماه رویت چون مهر تابان
ما را بکویت از مشرق جان
خلقی بکویت هر سو شده جمع
جمعی ز مویت گشته پریشان
روی تو برجی پر ماه انور
[...]