گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۹

 

دلی کز تو سوزد چه باشد دوایش

چو تشنه تو باشد که باشد سقایش

چو بیمار گردد به بازار گردد

دکان تو جوید لب قندخایش

توی باغ و گلشن توی روز روشن

[...]

مولانا
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹۲

 

اگر چشم کافر فتد برلقایش

نیاید به لب غیر نام خدایش

شود گریه شمع یاقوت احمر

به بزمی که افروزد از می لقایش

زمین گیر سازد تماشاییان را

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode