اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۸ - سپری شدن روزگار اثرط
همان سال کاثرط برفت از جهان
شد او نیز در خاک تاری نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۹ - پادشاهی فریدون و نامه فرستادن گرشاسب
نشستنگه آمل گزید از جهان
به هر کشور انگیخت کارآگهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۹ - پادشاهی فریدون و نامه فرستادن گرشاسب
بدو پایدارست هر دو جهان
ز دیدار او نیست چیزی نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۴ - جنگ نریمان با تکینتاش
تکینتاش را برد جایی نهان
سرآورد بروی درنگ جهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۷ - رفتن نریمان به توران و دیدن شگفتیها
چوکردی نهان خور فروغ از جهان
همان سنگها بازگشتی نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۸ - نامه گرشاسب به فغفور چین
بیاراست از داد و خوبی جهان
به فرمانش گشتند یکسر شهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۸ - نامه گرشاسب به فغفور چین
به ایران شود باژ یکسر شهان
نشد باژ او هیچ جای از جهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۰ - آگه شدن فغفور از کشتن پسر
همه گنج خاقان که بد در نهان
بر آورد بیش از بهای جهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۳ - خبر یافتن فغفور از کشتن جرماس و قلا
یکی نامه شاه کجا در نهان
بیآورد زی پهلوان جهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون
سپهری بدی روشن از تو جهان
شدند اختران و آفتابت نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان
همه بوم ماهان و جای مهان
هم از قهستان تا در اصفهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۱ - پاسخ نامه گرشاسب از فریدون
تو رنجی و من بر خورم از جهان
همانا که تو دستی و من دهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه
به درگه چنین گفت پیش مهان
که این شه ندارد نهاد شهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
پر از بومهن شد سراسر جهان
ستاره هویدا و گردون نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
ز سنگ سیه خانه ای ناگهان
بدید اندرو کرده گنجش نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
چه چیز آمد این خواسته کز جهان
کسی نیست بی آزش اندر نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن
کمینی نهد هر زمان از نهان
برد هر که یابد ز ما ناگهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن
به کردار کوره پر آتش دهان
دمادم درخش از دهانش جهان