اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
بزرگانش گفتند کز بیش و کم
اگر بخت یاور بود نیست غم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
درو مرگ همچون نهنگ دژم
همی جان کشید از دلیران به دم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
درآمد دمان زنده پیلی دژم
چو تند اژدها داده خرطوم خم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
پدید آمدش تاج سیمین ز خم
شبش ریخت بر تاج مشک و درم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان
برآمد دم مهره گاو دم
شد از گرد گردان خور و ماه گم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان
شد از کشتنش پهلوان دل دژم
ز خون دو دیده بسی راند نم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان
دلیران ایران و زاول به هم
بکردند حمله چو شیر دژم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان
سپه پاک و پیلان همه بیش و کم
به جنگ اندر آرید فردا به هم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان
ز خون هفت دریا بر آمد به هم
زمین از دگر سو برون داد نم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را
پسر با برادرش هر دو به هم
سرندیب دارند با باد و دم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را
ز نسناس شش دید جایی به هم
یکی پیل کشته دریده شکم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۷ - رفتن گرشاسب به زمین سرندیب
گهی حلقه خرطومش اندر شکم
گهی بسته با گاو و ماهی به هم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۸ - خبر یافتن پسر بهو از کار پدر
چو رفتند نیمی ره از بیش و کم
سپه باز خوردند هر دو به هم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را
به آب مژه هر پی اش بیش و کم
بشوید نبارد دگر جای نم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را
ز دیده بدان خرّمی نیز نم
ببارید چندانکه هنگام غم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را
همانجا ز کافور و عود و بقم
بسی بیشه پیوسته بینی بهم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۲ - دیگر پرسش گرشاسب از برهمن
همان مرگ با زندگانی به هم
بد و نیک با شادمانی و غم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۲ - دیگر پرسش گرشاسب از برهمن
دو یارست باشند یا بیش و کم
دویی هر دو را باز دارد ز هم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان
ستمکارگان و آن که بُد بی ستم
بر آمیخت زین هر دو بهری به هم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان
دمادم چو باد دم افتد بهم
شود آتش از باد پیچان به دم