گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷

 

الهی به قربان سرگشتگانت

سرم خاک پای خراباتیانت

دل غچه تنگ از لب لاله رنگت

گل، آتش به جان ا ازا رخ ارغوانت

قضا تیغی از غمزهٔ جان شکارت

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۷

 

چو بر سر زند شاخ، مستانه گل

کند از لب توبه، پیمانه گل

گریزانده، دی را به کوه وکمر

دهد عرض لشکر، دلیرانه گل

سوار است بر اسب چوبین شاخ

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۵

 

که خواهد رسانید پیغام من

به بیگانهٔ آشنا نام من؟

که چون با حریفان خوری باده ام

به سنگ جفا نشکنی جام من

به کار آیدت چون رگ تلخ می

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode