گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴

 

ز کویش نسیم صبا بوی برد

به بویش دلم پی بدان کوی برد

دل از چنبر زلف او چون جهد؟

که باد سحر جان به یک سوی ‌برد

خیال کنارش بسی داشتند

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱

 

شنودم که می‌گفت بشوده به شیخ

که احوال حاجی است در اضطراب

چه من دوش خوابی عجب دیده‌ام

که سیلی در آمد ز کوه زراب

عمارات حاجی و پالانهاش

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۷

 

وزیرا جهان قحبه بی وفاست

تو را زین چنین قحبه‌ای ننگ نیست

برون زین فراخی دگر را بخواه

خدای جهان را جهان تنگ نیست

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۷

 

ایا شمع جمع و چراغ ملوک

چو پروانه تا چند تابم دهید

شما عین لطفید و دریای جود

چرا وعده چون سرابم دهید

گناهی نکردم خطایی نرفت

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۶۲

 

سپهرا من از شادیت غارغم

مرا چون توانی که غمگین کنی

ندارم ز تو هیچ امید و بیم

اگر مهر وزری و گر کین کنی

نه میخم که بندم به پیشت کمر

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۳ - در مدح شاه دوندی

 

بیا چون مقام طرب شد تمام

نوایی بساز از پی این مقام

نوایی که در وی سخن هست و نیست

نوای نی و چنگ مالا کلام

درون دل از جام می بر فروز

[...]

سلمان ساوجی
 
 
sunny dark_mode