جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶
مرا خون دل از دست جانانه ای است
که هر نقش پایش پریخانه ای است
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۹
چو از فکر کام تو حاصل شود
زبان خار پیراهن دل شود
بود دست گل باز چون آینه
به آن آینه رو مقابل شود
از آن ناز او اینقدر می کشم
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۶
مرا بس بود روز دیوان عام
نبی و وصی نبی والسلام
دو ابروی او کرده جا در دلم
که دیده دو شمشیر در یک نیام
دل از صحبت همگنانم رمید
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷
نماز تو بی معرفت شیخنا
چه بی قدر و بی منزلت آمده است
فزون ز آشنایی مکن اختلاط
عبادت پس از معرفت آمده است
جویای تبریزی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - تاریخ تولد
ز میرزا ابوالخیر والا نژاد
گلی در ریاض نجابت شکفت
به هر سوسو نسیمی کز آن گل وزید
غبار کدورت ز دلها برفت
چو خورشید نور جمالش بدید
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱
بنام فروزندهٔ ماه و مهر
فرازندهٔ بارگاه سپهر
ازو گشته در کار خود اوستاد
اگر آب و آتش اگر خاک و باد
به لطفش همه راست چشم امید
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲
محمد خدیو ملایک سپاه
سر سروان زیبدش خاک راه
حبیب خدا بهترین انام
علیه الصلوات و علیه السلام
به عرش برین یافت چون برتری
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳
روایت کند سید نامدار
یگانه در بحر هشت و چهار
که در عهد مروانیان لعین
یکی زان مکان خصومت گزین
بسی آرزومند فرزند بود
[...]