×
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۰ - آشتی کردن روز با شب و مدح شاه
روز چون شب به عذر سر بنهاد
او هم افگند شیوهای بنیاد
گفت: «هستی تو یار دیرینه
محرم روزگار دیرینه
سخنی بود در میان قایم
[...]
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۱ - اظهار بندگی کردن شاعر در پیشگاه شاه
پادشاها نزاری عاجز
جز به اخلاص دم نزد هرگز
هرچه گویم تو خود نکو دانی
همه غثّ و ثمین او دانی
بیریا بندهٔ تو بودهستم
[...]
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۲ - داستان میراث قطب الدین حیدر
حیدر زاوه قدوه ابدال
قاید و سالک طریق کمال
بود مردی ز دوستان خدای
کفر و دین برفکنده بی سروپای
چون برفت از میانه شیخ کبیر
[...]
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۳ - پایان سخن
از مقالت ملالت افزاید
قصه گر مختصر کنم شاید
یک دو بیت ار بود پسنده شاه
بس بود قصه می کنم کوتاه
نوبهاری به ماه نیسانی
[...]