گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

راهم افتاد در کلیسائی

دیدم آنجا نشسته ترسایی

گفتم اینجا پی چه معتکفی

گفت در سر مراست سودائی

گفتم از بت چه مطلب است تو را

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

توخدا را ولی و والائی

قادر وقاهر وتوانائی

هر چه عالم که خلق کرده خدا

تو دراوشاه وحکمفرمائی

هر صفاتی که هست یزدان را

[...]

بلند اقبال
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۶ - داستان دو موش

 

گفت ای موش جان چه زیبایی

تو چرا پیش من نمی آیی

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۰ - حکایت حاج واعظ قزوینی

 

کرد طرح قضیه «‌‌یاسایی‌»

دگران گرم مجلس‌آرایی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۸ - داستان رفیق بی‌وجدان

 

هرکجا دید مرد ملایی

سیدی‌، روضه‌خوانی‌، آقایی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۵ - حکمت

 

چه ثمر زین شکایت آرایی

بجز از افتضاح و رسوایی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۵ - حکمت

 

نکند لاجرم شکیبایی

می کند افتضاح و رسوائی

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode