×
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - برای شاهزاده خانم عیال عمادالملک طبسی نگاشته شده
کلک این بنده کی تواند راند
فرس آنجا که جبرئیل بماند
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
شادمان باش از آنکه بتواند
آنچه بخشیده از تو بستاند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲ - گفتار دوم در خلقت جهان
فتد از پای و ریش جنباند
دهر را ناکس و دنی خواند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۱ - در نیکامی و بدنامی می گوید
هرکه را نیک یافت بد خواند
تا بد خویشتن بپوشاند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۰ - در صفت شیّادان لفّاظ که با دانستن چند اصطلاح خود را عالم نامیده و درمجالس سخن می گویند
آن که از هر دری سخن راند
خوبش را مرد ذوفنون خواند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۱ - در فضیلت شاگردی کردن
هر که یک فن به نیکویی داند
در جهان هیچ درنمیماند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۸ - داستان رفیق بیوجدان
لیک وجدان مباح میخواند
زان که عیبی در آن نمیداند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۴ - در مسافرت کردن شوهر و سپردن خانه و زن خود بهدست رفیق بدگوهر
وز بدی دوزخش نترساند
که بدی را به طبع بد داند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم
علمش از دست دیو برهاند
در سرشتش فرشتگی ماند