گنجور

سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲

 

گر مرا بی‌تو در بهشت برند

دیده از دیدنش بخواهم دوخت

کاین چنینم خدای وعده نکرد

که مرا در بهشت باید سوخت

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۵

 

خوب را گو پلاس در بر کن

که همان لعبت نگارینست

زشت را گو هزار حله بپوش

که همان مرده‌شوی پارینست

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۸

 

من بگویم ندیده‌ام دهنی

کز دهان تو تنگتر باشد

تنگتر زین دهان فراخ ولیک

نه همه تنگها شکر باشد

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹

 

کوه عنبر نشسته بر زنخش

راست گویی بهیست مشک‌آلود

گر به چنگال صوفیان افتد

ندهندش مگر به شفتالود

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۷ - کاه و کهربا

 

چند گویی که مهر ازو بردار

خویشتن را به صبر ده تسکین

کهربا را بگوی تا نبرد

چه کند کاه پاره‌ای مسکین؟

سعدی
 
 
sunny dark_mode