گنجور

رضی‌الدین آرتیمانی » قصاید » شمارهٔ ۳ - چشم تو

 

بسکه بر سر زدم ز فرقت یار

کارم از دست رفت ودست از کار

مشربم ننگ و عشق شور انگیز

مرکبم لنگ و راه ناهموار

بحر پر شور و ناخدا ناشی

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » قصاید » شمارهٔ ۴ - در بند تقدیر

 

هیچ کاری نشد به تدبیرم

چه کنم، مبتلای تقدیرم

با قضا من نه مرد مصلحتم

با قدر، من که و چه تدبیرم

چون گریزم ز دست بختِ سیاه

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 
 
sunny dark_mode