×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۳
سالکی را که دید پیوسته
اربعینی نشسته در عیدی
گفته شد نام ماهرخساری
که جهانرا بروی ما دیدی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴
آنک نبود غمش ز مثل منی
سر دستیست در میان زنی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۱
آنچه ما راست بریمین و یسار
سر دستست و کاسه ی زانو
نام او گفته شد که زلف کژش
زنگبارست و خال و لب هندو
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۸
نسخهای مصحّف مغلوب
نام آن یار خوب روی منست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۳۳
نیمه دخنه بفکن از ار زیز
وانگهش زر بیار و بر سر ریز
تا بدانی که نام یارم چیست
راحت جان بیقرارم کیست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۲
بچه ی مرغ تا نگردانی
نام دلدار من کجا دانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۷
عین چون در میان صاد نهی
نام آن سرو سیمتن گردد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۰
نام آنکو مرا ز غصّه بکشت
سر دستست در میانه ی پشت
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۱
آه مقلوب در میانه ی شب
نام آن ماه مهربان منست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۹
آنک دل را بوصلش امیدّست
قلب تصحیف عکس خورشیدست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۱
نام آن آفتاب مشک نقاب
عکس آبست در میان شراب