×
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸
ای صفات تو عین موجودات
ذات پاک تو مظهر ذرات
عین هر نیستی ز هستی تو
در همه نفی گشته است اثبات
در جمیع فنا تویی باقی
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴
مرغ عرشیم و قاف خانه ماست
کن فکان فرش آشیانه ماست
جعد مشکین و زلف وجه الله
دام دل عین و خال دانه ماست
ای فسوسی دم از فکوک مزن
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷
روشن است این و راست میگوید
آن که «مه روی ماست» میگوید
سرو را، یار، «اگر نه عاشق ماست
پای در گل چراست؟» میگوید
سنبلش گفت «ملک حسن مراست»
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰
در خرابات عشق وقت سحر
راه بردم از آن که بد رهبر
در خرابات پیر عشقم گفت
اندرون آ، چه می کنی بر در؟
در خرابات رفتم و دیدم
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴
چشم مستش به خواب میبینم
کار تقوی خراب میبینم
دیده را از خیال لعل لبش
ساغر پر شراب میبینم
عکس رویش میان دیده مدام
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷
ح ا ج یا خدای جهان!
تو مکانی و نیست بی تو مکان
در رخت دیده ایم فضل خدا
بارک الله خدای هر دو جهان
چون عیان در رخ تو می بینم
[...]