جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۱ - مناجات در انتقال از شکر و سپاسداری به خوف و ترسگاری
ای کشیده به جهان خوان کرم
حاضر خوان تو الوان نعم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۱ - عقد هژدهم در رضا که گره کراهت از دل گشادن است و تلخی ها را چاشنی شیرین دادن
باش همچون گل خندان خرم
چند چون غنچه کشی رو در هم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۰ - عقد بیست و یکم در غیرت که عبارت است از حمیت محبت صاحب سیر به قطع تعلق غیر از محبوب یا قطع التفات محبوب از غیر
خواست ابلیس که آن فیض کرم
باز برد به فریب از آدم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۳ - عقد بیست و دوم در قرب که عبارت است از استغراق وجود سالک در عین جمع به غیبت از همه چیز تا غایتی که از صفت قرب نیز
بر سر آب نهادند قدم
برتر از باد کشیدند علم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۲ - عقد بیست و پنجم در فتوت که بار خود از گردن خلق نهادن است و زیر بار خلق ایستادن
آنچه بخشند چه بسیار و چه کم
نیست بر گشتن ازان طور کرم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۷ - مناجات در انتقال از صدق به اخلاص
ما چو صبح از تو به صدقیم علم
جز به مهرت ز ازل نازده دم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۹ - حکایت آن عجمی که کلمات عربی شنید دعا و استغفار پنداشت دست اخلاص به آمین برداشت هر چند آن دعا نبود آثار مغفرت روی نمود
ناگهان مخلصی از ملک عجم
زد به سر منزل آن قوم قدم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۱ - عقد بیست و هشتم در بذل و جود که اول آن اعطای درهم و دینار است و آخر آن بذل وجود
نیست لایقتر ازین هیچ کرم
کز کسان بازکشی دست ستم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۹ - مناجات در انتقال از تواضع به حلم و مدارا
ای وجود همه پیش تو عدم
چرخ را پشت تواضع ز تو خم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۰ - عقد سی و یکم در بعض دیگر از فضایل نوع انسان چون حلم و مدارا و عفو و احسان
لب فرو بند به دندان ستم
بازکش از لگد ظلم قدم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۵ - مناجات در انتقال از طلاقت وجه به تودد و تالف
می گشایی به سر انگشت کرم
از جبین ها گره غصه و غم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۹ - عقد سی و چهارم در سماع که از خود گذشتن است و آستین بر خلق افشاندن نه گرد خود گشتن و از خدای بازماندن
گر بسنجد خردش با تو به هم
یابدش از پشه بسیاری کم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۰ - حکایت صوفی و اعرابی که غلام وی به حسن حدی شتران وی را هلاک کرده بود
که بود خواجه من اهل کرم
نزند جز به ره لطف قدم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۰ - حکایت صوفی و اعرابی که غلام وی به حسن حدی شتران وی را هلاک کرده بود
بارشان چون بگشادند ز هم
برگرفتند همه راه عدم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۲ - عقد سی و پنجم در دولتخواهی سلاطین که عدل ایشان سرمایه آبادانی است و ظلم ایشان پیرایه ویرانی
چون کشد آتش خشم تو علم
آب عفوش بزن از بحر کرم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۱ - عقد سی و هشتم در وصیت فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف حفظه الله عما یوجب التحسر و التأسف
در کف نغز خط خوب رقم
رزق را طرفه کلیدیست قلم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۷ - عقد چهلم در التماس از مطالعه کنندگان که به نظر شفقت و نیکویی نگرند و از طریقه بدخویی و بدگویی در گذرند
هر ورق کز سخن آنجاست رقم
نسخه صحت رنج است و الم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۷ - عقد چهلم در التماس از مطالعه کنندگان که به نظر شفقت و نیکویی نگرند و از طریقه بدخویی و بدگویی در گذرند
مگذر قطره زنان همچو قلم
همچو پرگار بجا دار قدم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۷ - عقد چهلم در التماس از مطالعه کنندگان که به نظر شفقت و نیکویی نگرند و از طریقه بدخویی و بدگویی در گذرند
عیب پوشیست ز احباب مهم
حبک الشی ء یعمی و یصم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۹ - مناجات در انتقال به خاتمه
در رطب ریزیت از نحل کرم
گر کشد خار ستم تیغ چه غم