گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر المعظّم فخر الدّین

 

روز عیدست بده جام شراب

وقت کارست ، چه داری؟ دریاب

مغزم از بانگ دهل کوفته شد

مرهمش نالۀ چنگست و رباب

مدّتی شد که دهان بربستم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - وله ایضاً

 

ای که نه شقّۀ چرخ اطلس

بارگاهی ز سرا پردۀ تست

بهر شاگردی فرّاشات

بسته جوزا کمر خدمت چست

ماهرویان پس پردۀ غیب

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷ - وله ایضاً یمدحه و یذکر عقداً شرعیاً

 

ای ز خاک در تو تاج سرم

خود همینست بعالم هنرم

نم کلک تو و خاک در تست

حاصل خشک و تر بحر و برم

عقدها گوهر ازو بربایم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۴ - و قال ایضا یمدحه

 

ای که در شیوۀ گوهر باری

ابر خواهد ز بنانت یاری

در قفس کرد سر خامۀ تو

طوطیانرا بشکر گفتاری

این چه خلقست بدین زیبایی؟

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۷ - و قال ایضآ یمدحه

 

ای نسیم لطفت عنبر سای

وی زلال کرمت جان افزای

همچو دست تو بگوهر پاشی

سر کلکت شده انگشت نمای

التفات نظرت مایۀ بخت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۱ - و قال ایضآ یمدحه

 

ای بتو مملکت و ملّت را

تازه گشته زنو استظهاری

فخر دین صاحب عادل که بشست

دولت تو اثر هر عاری

از کتاب لطفت گل ورقی

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
sunny dark_mode