شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
به غمم شاد شوی میدانم
غم دل با تو از آن میگویم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
خر کی را به عرسی خواندند
خر بخندید و شد از قهقهه سست
گفت: من رقص ندانم بسزا
مطربی نیز ندانم بدرست
بهر حمالی خوانند مرا
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش اول - قسمت اول
آن عرابی بشتر قانع و شیر
در یکی بادیه بد مرحله گیر
ناگهان جمعی از ارباب قبول
شب در آن مرحله کردند نزول
خواست مردانه به مهمانیشان
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش چهارم - قسمت دوم
خود را بر آتش گر زند
بهر تو کس پروا مکن
قربان تمکینت شوم
می بین و سر بالا مکن
والی مصر ولایت ذوالنون
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت اول
خسروی عاقبت اندیشی کرد
روی در قبله ی درویشی کرد
با بزرگی که در آن کشور بود
بر سر اهل صفا سرور بود
نوبتی چند به هم بنشستند
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم
ای به پهلوی تو دل در پرده
سر از این پرده برون ناورده
یکدم از پرده ی غفلت به درآی
باشد این راز شود پرده گشای
نیست این پیکر مخروطی دل
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم
«نظام » بی نظام ار کافرم خواند
چراغ کذب را نبود فروغی
مسلمان خوانمش زیرا که نبود
مکافات دروغی جز دروغی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول
می شد اندر حشم و حشمت و جاه
پادشه وار وزیری در راه
گرد او حلقه مرصع کمران
موکبش ناظم عالی گهران
دیدن حشمت او باده اثر
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول
ای در اسباب جهان پای تو بند
مانده از راه بدین سلسله چند
بگسل از پای خود این سلسله را
باشد از پی برسی قافله را
قافله پی به مسبب برده
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
دلا باز این همه افسردگی چیست؟
به عهد گل چنین پژمردگی چیست؟
اگر آزرده ای از توبه ی دوش
دگر بتوان شکست آزردگی چیست؟
شنیدم گرم داری حلقه ی دوش
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
مگرم رحمت تو گیرد دست
ور نه اسباب نامرادی هست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
ای درین بتکده ی طبع فریب
برده غوغای بتان از تو شکیب
سنگ بر بتکده ی آذر زن
در جهان صیت خلیلی افکن
تاج عزت ز سر عزی کش
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
غم عشاق تو آخر نشود
انزل الله علیکم برکات
میکشی هر طرف از حلقه زلف
بس کن ای باد صبا این حرکات
جامی از درد تو جان داد و نگفت
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
آی درت کعبه ی ارباب نجات
قبلتی و جهک فی کل صلوه
بر سر کوی تو ناکرده وقوف
حاجیان را چه وقوف از عرفات
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
در خرقه چو آتش زدی ای سالک عارف
جهدی کن و سرحلقه ی رندان جهان باش
هاتفی از گوشه ی میخانه دوش
گفت ببخشند گنه، می بنوش
عفو الهی بکند کار خویش
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت اول
آدمیزاده طرفه معجونی است
کز فرشته سرشته و ز حیوان
گر کند میل این بود کم از این
ور کند میل آن شود به از آن
ای گرانمایه ترین گوهر پاک
[...]