صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۰
نخل ما را ثمری نیست به جز گرد ملال
طعمهٔ خاک شود هر که فشاند ما را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۹
طالعی کو که گشایم در گلزار ترا؟
مغرب بوسه کنم مشرق گفتار ترا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۸
آنقدر همرهی از طالع خود میخواهم
که پر از بوسه کنم چاه زنخدان ترا!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶
یوسف ما ز تهیدستی خلق آگاه است
به چه امید به بازار رساند خود را؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۷
هوشمندی که به هنگامهٔ مستان افتد
مصلحت نیست که هشیار نماید خود را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۸
راه خوابیده رسانید به منزل خود را
نرساندی تو گرانجان به در دل خود را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۲
گرچه چون آبله بر هر کف پا بوسه زدم
رهروی نیست درین راه که نشکست مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۳
منم آن نخل خزان دیده کز اسباب جهان
هیچ در بار به جز برگ سفر نیست مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۴
همه شب قافلهٔ نالهٔ من در راه است
گرچه فریادرسی همچو جرس نیست مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۵
زنگیان دشمن آیینهٔ بیزنگارند
طمع روی دل از تیرهدلان نیست مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۶
روزگاری است که با ریگ روان همسفرم
میروم راه و ز منزل خبری نیست مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۷
گرچه چون سرو تماشاگه اهل نظرم
از جهان جز گره دل ثمری نیست مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۸
آن نفس باخته غواص جگرسوختهام
که به جز آبلهٔ دل، گهری نیست مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹
خانه بر دوشتر از ابر بهاران بودم
لنگر درد تو چون کوه گران کرد مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۰
سبک از عقل به یک رطل گران کرد مرا
صحبت پیر خرابات جوان کرد مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۱
گر چو خورشید به خود تیغ زنم، معذورم
طرفی نیست درین عالم نامرد مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۳۳
نیست جز پاکیِ دامن، گُنَهام، چون مَهِ مصر
کو عزیزی، که بُرون آوَرَد از بَند، مرا؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۲
میکِشم تهمتِ سجّادهی تَزویر از خَلق
گرچه فرسوده شد از بارِ سَبو، دوش، مَرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۵
گر بدانی چه قدر تشنهٔ دیدار توام
خواهی آمد عرقآلود به آغوش، مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۶
شب زلف سیه افسانهٔ خوابم شده بود
ساخت بیدار دل آن صبح بناگوش مرا