گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴

 

سخت حیران شده ام فرصت دیدن این است

وقت ناخوانده به فریاد رسیدن این است

در عدم هم نتوان دید غبارم بی تو

رفتم از خویش بیابان رمیدن این است

شور محشر ز نم قطره اشکم پیداست

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode