×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۳
بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش
نفس اگر سر بکشد گوش کشان میکشدش
جان دل اصل دل و اصل دلت فصل دلست
وگرش او ندهد جان ز کی باشد مددش
دل ز دردش چه خوشیها و طربها دارد
[...]
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲
یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بدش
که به آن روی نکو هرچه کند می رسدش
تا به اول نکنی فکر روانی ای سرو
دعویِ خوبی تو راست نیاید به قدش
هرکه با تو به ازل لاف ز درویشی زد
[...]