گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳

 

آرزومندی من خدمت و دیدار تو را

چون جفای فلک و محنت من بسیار است

تن من کز تو جدا ماند به نزد همه خلق

چون جهان پیش دل و چشم تو بی مقدار است

دلم از فرقت تو تنگ چو چشم مور است

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۰

 

خواجه را با همه زفتی هوس مدح خود است

بر لب خوک چه جای هوس بوسه بود

این حماقت چه عجب باشد از آن ریش بزرگ

هر که را ریش بزرگ است خرد کوسه بود

ادیب صابر
 
 
sunny dark_mode