گنجور

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸

 

شیر آلغده که بیرون جهد از خانه به صید

تا به چنگ آرد آهو وآهو بره را

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۲

 

با دل پاک مرا جامهٔ ناپاک رواست

بد مر آن را که دل و دیده پلیدست و پلشت

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۳

 

گوسپندیم و جهان هست به کردار نغل

چون گه خواب بود سوی نغل باید شد

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷۴

 

از چه توبه نکند خواجه؟ که هر کجا که بود

قدحی می بخورد راست کند زود هراش

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۶

 

کیر آلوده بیاری و نهی در کس من

بوسه ای چند برو بر نهی و بر نس من

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳۱

 

ای دریغ! آن حر، هنگام سخا حاتم فش

ای دریغ! آن گو، هنگام وفا سام گراه

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۶

 

از خر و پالیک آن جای رسیدم که همی

موزهٔ چینی می‌خواهم و اسب تازی

رودکی
 
 
sunny dark_mode