گنجور

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۹

 

هله! ای ساقی جانها، بده آن باده رنگین

مگر این فاتحه ما بچشد لذت آمین

برو، ای ناصح و بنشین، نتوانم که نمیرم

بر آن طلعت زیبا، بر آن شیوه شیرین

همه ذرات جهان مظهر حقند، فاما

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۶

 

«ستر الله علینا» چه علالاست درین کو؟

بجه از جو سوی ما آ، تماشاست درین سو

بخرابات مغانی همه چنگست و اغانی

همه جا مست و جوانی، همه جا بانگ هیاهو

همه جا رحمت و راحت، همه جا فسحت و ساحت

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۶

 

هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن ده

شیوه عشق نگه دار و حسن را بحسن ده

گر تو خواهی که فغان از دل ذرات برآید

شمع رخساره برافروز و سر زلف شکن ده

یک زمانی خبری گوی از آن شاهد جانها

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۱

 

هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه نامی؟

مُحْیی جان و جهان، ماحی آثار ظلامی

نامه عشق تو دیدم، صفت عشق شنیدم

دل و جانم به فدای تو، زهی نامه نامی!

نامه عشق و مودت، همه علم و همه حکمت

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۲

 

هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب جهانی

همه سعدی و سعادت، همه لطفی، همه جانی

به تو چشمم شده روشن، به تو کویم شده گلشن

همه فتحی و فتوحی، همه امنی و امانی

به چه وصفت کنم، ای جان؟ که تو از وصف برونی

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۳

 

هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جهانی

همه روحی، همه راحت، همه امنی و امانی

بتو مدهوشم و حیران، به چه وصفت کنم، ای جان؟

مگر این وصف که گویم که: شه زنده دلانی

هوس لجه دریاست مرا، تا که برآرم

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۴

 

هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهانی

نظر لطف تو مستبشر ابواب معانی

علم از کوه برآمد، غم و اندوه سرآمد

ز خدا صد خبر آمد، که تو محبوب جهانی

هله! ای صوفی سرخوش، توبه از زاهد سرکش

[...]

قاسم انوار