×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶
در صفای باده بنما ساقیا تو رنگ ما
محومان کن تا رهد هر دو جهان از ننگ ما
بادِ باده برگمار از لطف خود تا برپرد
در هوا ما را که تا خفّت پذیرد سنگ ما
بر کمیت می تو جان را کن سوار ِراه عشق
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵
شیشه دلها شکستن، نیست کار سنگ ما
از برای آشتی پیوسته باشد جنگ ما
بسکه بنیاد وجود ما ز هم پاشیده است
گرد برخیزد اگر در چهره، گردد رنگ ما
از غم او ناله ما بسکه میبالد بخود
[...]