×
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۰۰
خواجه بی عقل است و سرگردان شده
پیچ دستارش گواهی می دهد
۱ بیت

شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۰۱
خواجهای دیدم که می آید ز کیچ
گرچه کیچی بود با ما بود کیچ
۱ بیت

شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۱۱
در حقیقت بنده و سیّد یکی است
گر تو را شک هست ما را بی شکی است
۱ بیت

شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۲۱
در گلستان این چنین خوش رستهای
وانگهی در بزم او گلدستهای
۱ بیت

شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۱
رو به آب چشم ما خوشتر شده
روی ما خوش بود از آن خوشتر شده
۱ بیت

شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۱
شیر مردی باید از خود رستهای
وز دو عالم رخت خود بر بستهای
۱ بیت

شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۱
عاشقانه خوش درین دریا نشین
خوش بر آ با ما دمی با ما نشین
۱ بیت

شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۵
گر بود خوبی تو از زلف و خال
حسن ما را نیست حاجت با جمال
۱ بیت

شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۶
مرغکی سرگشته گردد کو به کو
یار او با او و می گوید که کو
۱ بیت

شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۸
مشکل ما جمله حلوا کردهاند
صحن ما را پر ز حلوا کردهاند
۱ بیت

تعداد کل نتایج: ۵۸۶