مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۶ - صفت کشتن خلیل علیهالسلام زاغ را کی آن اشارت به قمع کدام صفت بود از صفات مذمومهٔ مهلکه در مرید
تا که لعنت را نشانه او بود
بد کسی باشد که لعنتجو بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات
آنک روزی شاهد و خوشرو بود
گر سیهگردد تدارکجو بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۴ - مناظرهٔ مرغ با صیاد در ترهب و در معنی ترهبی کی مصطفی علیهالسلام نهی کرد از آن امت خود را کی لا رهبانیة فی الاسلام
حکم او هم حکم قبلهٔ او بود
مردهاش خوان چونک مردهجو بود
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲
حاصلم از دین و دنیا او بود
این چنین خوش حاصلی نیکو بود
در دو آئینه یکی چون رو نمود
دو نماید آن یکی نی دو بود
صوفیانه جامه را شوئیم پاک
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳
هرچه آید در نظر چون او بود
عین او درچشم ما نیکو بود
موج و دریا نزد ما باشد یکی
گرچه آن یک اسم و رسمش دو بود
گفتم این رشته مگر باشد دو تو
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴
چشم ما روشن به نور او بود
این چنین چشمی خوش و نیکو بود
آینه با او نشسته روبرو
روشنی آئینه را زان رو بود
گر تو می گوئی که این رشته دو تو است
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵
چشم ما روشن به نور او بود
هرچه می بینم از آن نیکو بود
آینه یک رو نماید در نظر
هرکه او با آینه یک رو بود
غیر او چون نیست در دار وجود
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷
هرچه ما را می رسد از او بود
چون از او باشد همه نیکو بود
ز آفتاب حسن او هر ذره ای
روشنش بنگر که آن مه رو بود
ما به او موجود و او پیدا به ما
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۸
در نظر گر نور روی او بود
هرچه آید در نظر نیکو بود
عالمی از جود او دارد وجود
بی وجود او وجودی چو بود
هر کجا شاهیست در تخت وجود
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۱۷ - شهادت خلاف دادن یکی از ائمه جماعت
آنچه داری یکسره از او بود
آب بحر است آنچه اندر جو بود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
آن چه باشد آنکه نامش هو بود
مطلق از تقیید ما و تو بود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
لا ابالی حقیقی او بود
ذات عالیّ حقیقی هو بود