گنجور

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴۱ - مذهب غلامان

 

گرچه بر لبهای او نام خداست

قبلهٔ او طاعت فرمانرواست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴۱ - مذهب غلامان

 

این صنم تا سجده اش کردی خداست

چون یکی اندر قیام آئی فناست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴۱ - مذهب غلامان

 

نزد آن کرمی که از گل بر نخاست

مهر و ماه و گنبد گردان کجاست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲ - مناجات

 

زار نالیدم صدائی برنخاست

هم نفس فرزند آدم را کجاست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲ - مناجات

 

عصر حاضر را خرد زنجیر پاست

جان بیتابی که من دارم کجاست؟

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲ - مناجات

 

بحرم و از من کم آشوبی خطاست

آنکه در قعرم فرو آید کجاست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۸ - فلک قمر

 

این زمین و آسمان ملک خداست

این مه و پروین همه میراث ماست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۸ - فلک قمر

 

ماه از ما دور و با ما آشناست

این نخستین منزل اندر راه ماست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۰ - نه تا سخن از عارف هندی

 

حق ورای مرگ و عین زندگی است

بنده چون میرد نمیداند که چیست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۸ - فلک زهره

 

از مقام خود نمیدانم کجاست

این قدر دانم که از یاران جداست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۹ - مجلس خدایان اقوام قدیم

 

هر زمان گفتم نگاهم نارساست

آن دگر عالم نمی بینم کجاست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۳۲ - نمودار شدن درویش سودانی

 

از بلا ترسی حدیث مصطفی است

«مرد را روز بلا روز صفاست»

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۳ - نمودار شدن خواجهٔ اهل فراق ابلیس

 

گر بگویم نیست این از ابلهی است

زانکه بعد از دید نتوان گفت نیست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس

 

صد خیال و هر یک از دیگر جداست

این بگردون آشنا آن نارساست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس

 

کس نگوید این که گردون آشناست

بر یمین آن خیال نارساست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۲ - قصر شرف النسا

 

گفت «این کاشانهٔ شرف النساست

مرغ بامش با ملائک هم نواست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۶ - لا اله الا الله

 

در جهان آغاز کار از حرف لاست

این نخستین منزل مرد خداست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۶ - لا اله الا الله

 

هر که اندر دست او شمشیر لاست

جمله موجودات را فرمانرواست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۷ - فقر

 

فقر ذوق و شوق و تسلیم و رضاست

ما امینیم این متاع مصطفی است

اقبال لاهوری
 
 
۱
۴۱
۴۲
۴۳
۴۴
۴۵
sunny dark_mode