×
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا
باز عیسی را نگر کز پای دار
شد هزیمت از جهودان چند بار
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا
بازبنگر نوح را غرقاب کار
تا چه برد از کافران سالی هزار
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا
باز اسمعیل را بین سوگوار
کبش او قربان شده در کوی یار
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا
نیستم نومید و هستم بیقرار
بوک درگیرد یکی از صد هزار
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
چشم من گر مینگرید آشکار
جان نهان میگرید از شوق تو زار
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
در زمستان سیم آرد در نثار
زر فشاند در خزان از شاخسار
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
چیست گردون سرنگون ناپایدار
بیقراری دایما بر یک قرار
عطار » منطقالطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص
دعوت حیوان چو کرد او آشکار
شاهدش بزغاله بود و سوسمار
عطار » منطقالطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص
جبرئیل از دست او شد خرقهدار
در لباس دحیه زان گشت آشکار
عطار » منطقالطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص
در طلب بر خود بگشت او هفت بار
هفت پرگار فلک شد آشکار
عطار » منطقالطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص
چون شود سیمرغ جانش آشکار
موسی از دهشت شود موسیجهوار
عطار » منطقالطیر » فی فضائل خلفا » فیفضیلة امیرالمؤمنین ابوبکر رضی الله عنه
سنگ باید تا پدید آید وقار
مردم بیسنگ کی آید به کار
عطار » منطقالطیر » فی فضائل خلفا » فیفضیلة امیرالمؤمنین ابوبکر رضی الله عنه
هوی او تا چین برفتی مشک بار
مشک کردی خون آهوی تتار
عطار » منطقالطیر » فی فضائل خلفا » فی فضیلة امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه
چون نبی دیدش که او میسوخت زار
گفت شمع جنت است این نامدار