اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴۱ - مذهب غلامان
از نگاهش دیدنی ها در حجاب
قلب او بی ذوق و شوق انقلاب
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴۲ - در فن تعمیر مردان آزاد
وای من از خویشتن اندر حجاب
از فرات زندگی ناخورده آب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۳ - تمهید آسمانی نخستین روز آفرینش نکوهش می کند آسمان زمین را
بر سپهر نیلگون زد آفتاب
خیمهٔ زر بفت با سیمین طناب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵ - تمهید زمینی آشکارا می شود روح حضرت رومی و شرح میدهد اسرار معراج را
بحر و هنگام غروب آفتاب
نیلگون آب از شفق لعل مذاب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵ - تمهید زمینی آشکارا می شود روح حضرت رومی و شرح میدهد اسرار معراج را
موج مضطر خفت بر سنجاب آب
شد افق تار از زیان آفتاب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵ - تمهید زمینی آشکارا می شود روح حضرت رومی و شرح میدهد اسرار معراج را
طلعتش رخشنده مثل آفتاب
شیب او فرخنده چون عهد شباب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۶ - زروان که روح زمان و مکان است مسافر را بسیاحت عالم علوی میبرد
آن چو شب تاریک و این روشن شهاب
چشم این بیدار و چشم آن بخواب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۰ - نه تا سخن از عارف هندی
ذات حق را نیست این عالم حجاب
غوطه را حایل نگردد نقش آب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۰ - نه تا سخن از عارف هندی
چشمکورست اینکه بیند ناصواب
هیچگه شب را نبیند آفتاب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۲ - محکمات عالم قرآنی خلافت آدم
ای ز دینت عصر حاضر برده تاب
فاش گویم با تو اسرار حجاب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۹ - مجلس خدایان اقوام قدیم
آن هوای تند و آن شبگون سحاب
برق اندر ظلمتش گم کرده تاب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۷ - آشکارا می شود روح هندوستان
حله ئی در بر سبکتر از سحاب
تار و پودش از رگ برگ گلاب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس
چشم تو بیدار باشد یا بخواب
دل ببیند بی شعاع آفتاب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس
خیمه ها یاقوت گون زرین طناب
شاهدان با طلعت آئینه تاب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۲ - قصر شرف النسا
گفتم این کاشانه ئی از لعل ناب
آنکه میگیرد خراج از آفتاب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۲ - قصر شرف النسا
عمر ها در زیر این زرین قباب
بر مزارش بود شمشیر و کتاب