گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷

 

این حقیقت در همه ساری بود

با همه در غایت یاری بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۳۶

 

باش همچون صاحب قلب سلیم

ظاهراً تلوین و باطن مستقیم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۴۴

 

بندگی می‌کن که تا سلطان شوی

جان فدا می‌کن که تا جانان شوی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۴۵

 

بندهٔ او باش و سلطان همه

جان او می ‌باش و جانان همه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۵۹

 

بوالحسن عشق است وعقل آمد حسن

هر دو معنی گفتمت در یک سخن

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۶۰

 

بوهریره داشت انبانی ز نان

عشق را با نان و با انبان چه کار

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۶۶

 

پادشاهی گر همی خواهی از او

بندگی کن بندگی کن بندگی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۶۷

 

پادشه روح است و ملکش چون بدن

یا رب این جان و بدن جاوید باد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۶۸

 

پاک باش و پاک باز و پاک نوش

ساغر پاکی بگیر و پاک توش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۷۰

 

پیر رندانم بیا ای نوجوان

یاد گیر از من که آن ورزیده‌ام

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۷۴

 

تافته خوش آفتابی بر همه

گر ببیند ور نبیند بر همه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۹۴

 

حرف و معنی جام و می را نوش کن

حلقهٔ این حرف را در گوش کن

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۹۶

 

حسن خلق و خلق می ‌دانم ز حق

عارفان دانند سر خلق خلق

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۰۰

 

خواجه بی ‌عقل است و سرگردان شده

پیچ دستارش گواهی می ‌دهد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۰۱

 

خواجه‌ای دیدم که می آید ز کیچ

گرچه کیچی بود با ما بود کیچ

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۱۱

 

در حقیقت بنده و سیّد یکی است

گر تو را شک هست ما را بی شکی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۲۱

 

در گلستان این چنین خوش رسته‌ای

وانگهی در بزم او گلدسته‌ای

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۲۳

 

در مظاهر آنچنان پیدا نمود

در همه آئینه‌ای ما را نمود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۱

 

رو به آب چشم ما خوشتر شده

روی ما خوش بود از آن خوشتر شده

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۶

 

سیّد ما بندهٔ جانی اوست

پیش او سلطان غلام است ای پسر

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode